آگوست خودش را اینطوری معرفی میکند. او قهرمانِ رُمانِ «شگفتی» است؛ پسری 10ساله که مثل همهی بچههای 10سالهی دیگر بستنی میخورد و دوچرخهسواری میکند. توپبازی میکند و ایکسباکس دارد، امّا هیچکس به او مثل یک بچهی 10سالهی عادی و معمولی نگاه نمیکند! چرا؟ آخر او 27بار جراحی کرده است و قیافهاش... راستش، حتی خواهر و پدر و مادر آگوست هم او را غیرعادی و استثنایی میبینند و خیال میکنند باید مُدام از آگوست حمایت کنند و همیشه مراقبش باشند.
«ویا»، خواهر بزرگتر آگوست، از اینکه مردم به برادرش خیره میشوند و یا وقتی او را میبینند، جیغ میکشند، خیلی عصبانی میشود و پدر و مادرش هم... پدرها و مادرها را که میشناسید! همیشه نگرانِ بچههایشان هستند و خب، پدر و مادرِ آگوست خيلي بیشتر نگراناند. آخر، صورت آگوست براثر جهشی در ژن و ابتلا به سندروم «تيسي ا ُاِف1» (TCOF1) دچار ناهنجاری شده است.
حالا، آگوست 10ساله است و بعد از چند سال درسخواندن در خانه، باید به مدرسه برود و کلاس پنجم را در کنار بچههای دیگر بگذراند، ولی... او دوست ندارد به مدرسه برود و این موضوع کمی نگران و ناراحتش کرده است. او مثل هر بچهای که به مدرسه و کلاس جدید میرود، اضطراب دارد و علاوهبراین، نگرانیِ دیگری هم دارد؛ آخر از اینکه بچههای مدرسه مُدام به او خیره شوند، عصبی میشود.
جهانِ آگوست بیرحمانه است؛ او در مدرسه تنهامانده فقط بهخاطر اینکه صورتش عادی نیست و هیچکس نمیتواند از ظاهرِ ناجورِ آگوست بگذرد و حتی توی کلاس کنار او بنشیند. سفارشهای آقای مدیر هم کمکی به آگوست نمیکند و او بیدوست میماند.
بله، خانم «آر.جی.پالاسیو» دربارهی بعضي از واقعیتهاي زندگی همانطور مینویسد که واقعاً هست؛ تلخ و غمانگیز. منتها، زندگی روی خوش هم دارد. ندارد؟ درست است كه زندگي در اين دنیا بالا و پايين بسيار دارد، ولی شايد بتوان گفت كه سرانجام داشتهها و نداشتههایت را یِربهیِر میکند! آگوست هم عاقبت راه کنار آمدن با مشکلاتش را پیدا میکند و در میانهی کلمات غمگین و دنیای تاریکِ این کتاب، ناگهان افسونهای معجزهگر پیدا میشوند. نورهای کوچکی که از دلِ آگوست و یکی دو دوستِ همدل و همزبانِ او منتشر میشوند و کمکم جهان، روشن شده و جادوی مهربانی و قدردانی عیان میشود. چگونه؟ با رعایت یک قانون ساده و جدید! همانکه آقای مدیر میگوید؛ قانون تازهای برای زندگی که طبق آن باید تلاش کنیم کمی مهربانتر باشيم، مهربانتر از آنچه لازم است. آخر بیشتر اوقات مهربان بودن کافی نیست.
فکر میکنم دخترها و پسرهای نوجوانِ زیادی از خواندنِ این رمانِ درخشان لذت ببرند و شگفتزده شوند. داستانی که به ما یاد میدهد چگونه قلبهای بیشتری را تسخیر کنیم و انسانِ بزرگی باشیم.
«شگفتی» كتابي پرفروش بوده است که برندهی جایزههای کتاب «نايبا» و «بوكبرآوز» شده و در ایران هم با پنج لاکپشت به فهرست لاکپشت پرنده راه یافته است. این کتاب را پروین علیپور ترجمه کرده است و شما میتوانید آن را به قیمت 15هزار تومان از نشر افق (۶۶۴۱۳۳۶۷) تهیه کنید.
نظر شما